چند پرسش
این ایامی که دانشگاه نمیرفتم و تعلیق/اخراج بودم، فرصت گشتوگذار با خانواده و مسافرت و دیدار با فامیلها برایم بیشتر شد. وقتی بچههای فامیل را میدیدم، با نهایتِ دقت، بدون اینکه یک پسردایی/خالهی ضد حال به نظر برسم دربارهی مسائل درسی نیز با آنها صحبت میکردم. دانشآموزان دورهی اول متوسطه بودند. یک ویژگی مشترک در همهی آنها بود. اینکه زیاد اهل درس نیستند و تقریبا با هزار خواهش و تمنا، متمرکز میشوند و درس میخوانند. آن هم کاملا به صورت غیرفعال و شب امتحانی. هم دختر و هم پسر.
کتابهایشان را بررسی میکردم و میدیدم که چه قدر ساده شده است. همه چی رنگارنگ و همراه با شکل و ایموجی نوشته شده بود. تمرینهای سطح پایین، انتقال مفهوم بد، معلمهای نسبتا بیحوصله و انبوهی از کتابهای کمک آموزشی رنگارنگتر. اما پس چرا همچنان درسشان نسبتا ضعیف بود؟ همان ایام، آمار میانگین معدل دانشآموزان متوسطهی دوم در امتحانهای نهایی منتشر شد. آماری به راستی شوکه کننده. کتابهای دوازدهم ریاضی را بررسی کردم. آنها نیز بسیار ساده و سطحی شده بودند. پس مشکل کجاست؟ چرا با وجود سادهتر شدن مطالب، همچنان معدلها کاهش چشمگیر داشته؟ بدتر از کاهش معدل، آمار ترک تحصیل دانشآموزان چرا افزایش پیدا کرده؟ با اینکه آمارها متفاوت است، اما به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که آموزش و پرورش، افول کرده است. به راستی چرا؟
پاسخ پرسشهای بالا را یک چیز میدانم؛ دیگرْ مسئله، تحصیل نیست. مسئلهی بچهها دیگر درس و مشق نیست.
مسئلهی تحصیل
چرا مسئلهی دانشآموزان، تحصیل نیست؟ خیلی خلاصه بگویم. دانشآموزان دههی هشتادی و نودی، از خودشان میپرسند که این دهه پنجاهیها و شصتیها، پدران و مادران و برادرانشان، این همه مثلثات خواندند اما آخرش چه شد؟ (برای شوخی هم که شده، مثلثات سه نظام مختلف را با هم مقایسه کردهام. در انتهای همین نوشته میتوانید ببینید)
هرکه بزرگتر و بیشتر دزدی و اختلاس کرد، موفقتر شد و جایزه هم گرفت. هر که ریش گذاشت و خودش را نزدیکتر کرد، امتیازِ بیشتر گرفت. اصلا دزدی و فساد را فاکتور بگیریم. مگر در این اقتصاد بیثبات و با این تورم، میشود درس خواند؟ وقتش را چرا تلف کند؟ تا یک سال تحصیلی تمام شود، قیمتها چندبرابر شده. (معلمها هم همین مشکل را دارند. با حقوق ثابت ماهی ۱۰-۱۵ میلیون که نمیشود خرج اجاره و خورد و خوراک و… را داد! فکر و ذکرش این است که زودتر بپیچاند و درس را ماستمالی کند و به بنگاه رفیقش برود تا حداقل با یک معامله و با استفادهی کلّهمورچهای از این رانتی که دولت با انحصارِ مسکن و زمین ایجاد کرده، اندکی بتواند نفس بکشد.)
وارونگی در پاسخ به ارزشها
راه دور نرویم و آدرس غلط ندهیم. مشکل اصلی ما، مافیای کنکور نیست، امتحانِ نهایی نیست، نحوهی نمرهدهی نیست، کتابهای آموزشی و کمکآموزشی نیست. (فریب شیادانی مثل مجید حسینی را نخورید.) مشکل اصلی ما، از بین رفتن ارزش تحصیل به دلیل برخورد وارونه با ارزشها و ضدارزشهاست. (میتوانم این مسئله را به کل جامعه تعمیم دهم و نه صرفا دانشآموز و دانشجو) این برخوردِ برعکس، موجب درماندگی میشود. درماندگی آموخته شده در افراد. به این صورت:
درس بخوان و زحمت بکش (ارزش)، به زحمتِ پدر و مادرت نگاه کن و شاهد سختیهای زندگی باش و در نهایت از عذاب وجدان بمیر (نتیجهی ارزش).
با حقوق کم درس بده (فداکاری ناخواسته) و به مشکل بخور، اعتراض کن (ارزش)، هزار برخورد امنیتی و اطلاعاتی با تو میشود (برخورد وارونه با ارزش).
اما رشوه بده (ضدارزش)، چشم در چشم مردم در رسانهها دروغ بگو (ضدارزش) و از بارها از جایگاهت سواستفاده کن (ضدارزش)، اما پیشرفت کن و بهترین زندگی را برای خودت و خانوادهات رقم بزن (نتیجهی ضدارزش).
باب اسفنجی، تنها راهِ حل
حالْ نظام آموزش و پرورش برود و باب اسفنجی و تام و جری به همهی کتابهای درسی اضافه کند. حالْ نظام آموزش و پرورش تا حد آموزش جدول ضرب در پیشدانشگاهی، کتابهای درسی را ساده کند. تا زمانی که اقتصاد درست نشود، تا زمانی که نظام از ایجاد رانت برای خودیها دست نکشد، روز به روز، شاهدِ افولِ شدیدتر و عمیقتر در تمام زمینهها و نه فقط تحصیل، خواهیم بود.
پایان.
فهرست کتاب مثلثات سال ششم ریاضی در سال ۱۳۵۴ را ببینید. ۳۱۲ صفحه به صورت خالص، مثلثات محض با نگارشی کاملا ناشوخیبردار. تا جایی که جستوجو کردم، این کتاب تا سال ۱۳۷۰ تدریس میشده است. بعد از آن کتابهای آموزشی سادهتر شد و نسبتا مختصر و مفیدتر. برای مثال در نظام تحصیلی خودم که آخرین سال نظام ۵ سال ابتدایی-۳ سال راهنمایی-۴ سال دبیرستان بود، کتاب زیر را به عنوان حساب دیفرانسیل و انتگرال میخواندیم. تعریفهای مثلثات در سال اول دبیرستان شروع و در دوم و سوم دبیرستان، بسط داده شده بود. در مجموع ۸۰ صفحه اما با شکل و شمایل بهتر و جذابتر و مطالب کمتر و سادهتر. اما نظام جدید، مجموع کل مثلثات سال دهم، یازدهم و دوازهم، ۵۶ صفحهْ مثلثات آبکی. به ویژه سال دهم، حتی آبکیتر از سال اول دبیرستان، نظامی که خودم در آن تحصیل کردم.
یک لینک خبر:
هولناک مثل آمار ترک تحصیل/ ۱۶۰ هزار نفر از تحصیل در مقطع ابتدایی باز ماندند
اولین باشید که نظر می دهید