رفتن به نوشته‌ها

۵ پاراگراف تقریبا بی‌ربط؛ تمرکز، ژیژک، تکانه، عمق و زنان.

۱. دیروز، ۱ آذر روز خوبی برایم بود. حداقل ۳.۵ ساعت معادل ۷ بازه‌ی نیم‌ساعته، مطالعه‌ی متمرکز داشتم. متمرکز با مفید البته متفاوت است. می‌تواند این ۳.۵ ساعت صرف مطالعه‌ی دروس اجباری انکَر المحتوا شده باشد. هرچند که متمرکز بودن هدف اولیه‌ی من بود.

۲. دیروز در گروهی مجازی با کاربری که نمی‌شناختم صحبت می‌کردم. ژیژک! ژیژک! ژیژک! ژیژک! خلاصه که ژیژک به لق‌لقه‌ی زبانش تبدیل شده بود. جدای از اینکه شخصا از ژیژک خوشم نمی‌آید، این کاربر حتی حداقل اطلاعاتی که از فیلسوفان پیشین باید می‌دانست را نمی‌دانست. پیشنهاد می‌کنم قبل ژیژک‌بازی کمی پشته بیابید.

۳. پریروز به بعضی دوستان پیام دادم برای مسئله‌ای. در یکی از دوستان، تکانه‌ی رفتاری‌اش باعث به حاشیه رفتن پیام اصلی شد. جدای از اینکه تکرار دروغ هم کرد. تکرار یک پیام، باعث می‌شود که جدی باور کنید که آن پیام عین واقعیت است. مخصوصا اگر این تکرار معمولا با خشم و بی‌احترامی همراه باشد و اجازه‌ی صحبت هم به طرف مقابل ندهید. خلاصه که در حباب خود غرق می‌شوید و امیدوارم که به مرحله‌ی سیلی سخت واقعیت روبرو نشوید. این دقیقا همان پروپاگانداست. از آن طرف هم یک دوست عزیز دیگری با پاسخ منطقی و محترمانه تماما من را قانع کرد و کاملا متوجه برداشت ناقصم شدم. از او سپاس‌گزار هم هستم.

۴. پیرو شماره‌ی ۱، به نظرم علاوه بر کتاب صوتی، درسگفتار و پادکست نیز جزو تحقیق متمرکز حساب نمی‌شود. خیلی خلاصه، گوش سپردن به کتاب صوتی، درسگفتار و پادکست، نوعی تفریح است تا اینکه تحقیق. همچنان پای این قضیه هستم که هیچ چیز به مانند مطالعه‌‌ی متمرکز از روی سیل واژگان، عمیق‌‌ نیست. (عمق داشتن در موضوع، یعنی بتوانید روی تخته‌ی وایت‌برد، تمام مفاهیم چیزی را که وقتتان را صرفش کرده‌اید منسجم و ساده و از کل به جز توضیح دهید. اگر با درسگفتار و کتاب‌صوتی به این حد از عمق می‌رسید به شما تبریک می‌گویم و حسودی هم می‌کنم. چون حداقل من نمی‌توانم!)

۵. خداوندگار رعد را سپاس که از حداقل ضریب هوشی متوسط برخوردار هستم و می‌توانم ببینم و پرس‌وجو کنم و این سوال برایم ایجاد شود چرا اکثر زنان اطرافم -از اطراف، منظورم دانشگاه، کلاس‌ها و آموزشگاه‌ها، فامیل و دوستانم است- یا مطالعه‌ای ندارند، یا اگر مطالعه دارند، اکثرا درگیر رمان‌ هستند؟ رمان خواندن بد نیست ولی باز هم تفریح است تا تحقیق. تنها با رمان خواندن، ابزارهای تحلیل و تفکر به دست نمی‌آید  و این یعنی، بی‌سپر و بی‌دفاع بودن است. مثلا ممکن است تحت تاثیر هرچیزی که ترند می‌شود قرار بگیرند که متاسفانه تا حدودی همینطور هم هست. آن درصد کمی هم که مطالعه‌ی جدی دارند، از ابزار تفکر و سپری در مقابل سیل اطلاعات گذشته و دگم می‌شوند و صرفا گزاره‌ها را حفظ می‌کنند. کافی‌ست بگویید دو دقیقه درباره‌ی گهر افشانی‌ای که کردید، توضیح دهید. امیدوارم که اشتباه کرده باشم.

هانا آرنت-فیلسوف زن و دانشمند بزرگ
هانا آرنت-فیلسوف زن و دانشمند بزرگ
منتشر شده در عمومی

اولین باشید که نظر می دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *